از متن‌هایی که باید الگو باشد:

 

من همیشه در هجرت بوده‌ام. هجرت نه یعنی از این مکان جغرافیایی به مکان دیگر جغرافیایی رفتن. هجرت یعنی از حالی به حالی دیگر، از یک فضای فکری به فضای فکری تحول یافته‌ای رفتن. هجرت همان تغییر انسانی است. گذر از درکی به درک دیگر، بالاتر، کامل‌تر، یا کامل شونده‌تر. هجرت در درک معنی‌ها و آماده شدن، سفر آماده شدن و تحول آماده بودن‌ها برای روشن‌تر پی بردن، روشن‌تر فهمیدن، بهتر معنی ها را پیدا کردن، برای به کاربردن‌هاست. هجرت یعنی سفر برای یافتن صلاح، به صالح‌تر شدن تا صالح‌تر بودن. هجرت جغرافیایی نیست. از یک شهر به شهر دیگری رفتن، اما با همان کیسه و کوله‌بار عقیده‌هایی که مشخصا نسنجیده‌ای‌شان و با آن بارت آورده‌اند یا بار آمده‌ای، هجرت نیست. میخ‌کوب بودن است. جهل‌ها همان جهل‌ها و نفهمی‌ها و عقیده‌های تیزاب سنجش نخورده همان عقیده‌های مثل قیر به کفشتان چسبیده و شما را به جایتان چسبانده، که تازه، همه‌اش هم حسرت همان مکان سابق پشت افق مفقود.
 

از روزگار رفته/ ابراهیم گلستان


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها