تو اما فراتر از این‌ها بودی. فراتر از هر بار دویدن به بیرون با صدای باران، فراتر از پناهِ روزهایِ بی‌پناهی، فراتر از حسرتی دفن شده در بغضی رهانشده، فراتر از یک بوسه غمگین، فراتر از یک آغوش گرم، فراتر از یک آرزوی پنهان، فراتر از یک راز رسوا شده، فراتر از مرهم زخم‌های بی درمان، فراتر از شانه، فراتر از لب، فراتر از چشم، فراتر از یک شاهکار. تو اما فراتر از این‌ها بودی. حتا فراتر از یک حیوانِ ‌یِ بدویِ زیبایِ پرستیدنی.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها